بدون عنوان
تو را دختر می نامند
مضمونی که جذابیتش برای من و پدرت نفس گیر است
دخترکم خیلی دوست دارم زود به زود برات بنویسم ولی به خدا نمیشه یه لحظه ازت چشم بردارم
در اوج مؤدب بودن و خوش اخلاقی بی نهایت کنجکاوی و اذیت و شیطونی میکنی -به همین خاطر منو بابایی خیلی مراقبیم به خودت آسیبی نرسونی
میری بالای لباسشویی که از این طریق بری بالای کابینت
یا میری توی انباری و از وسایل میری بالا
موفق میشی ومیری بالا میشینی
بعد هم میگی 1 2 3 و میای پایین
یا میری در رو باز کنی که بری بیرون
خلاصه اینطوریاست که نمیرسم بیام وبلاگت رو آپ کنم البته از خیلی از کارای دیگه ای که انجام میدی عکس ندارم ... تنت سلامت باشه دخترک چشم و ابرو مشکی مهربونم
این روزها اتاقت برای یک ثانیه هم مرتب دیده نمیشود هرگززززززززززززززززززز
عاشق آب بازی هستی و به قول بابایی هیچ جای خونه خشک نیست که بتونیم روی زمین بشینیم
این وسایل پای ثابت آب بازی این روزهایت هستن
َ
و از اونجایی که خیلییییی آب بازی رو دوست داری یه روز عصر برات یه خورده وسیله برداشتیم و رفتیم کنار دریا تا تو یه دل سیر آب بازی کنی ولی غافل از اینکه دخترک از دریا هم میترسه .. اصلا نزدیک آب نمیشدی و یه نفس می گفتی ماشین ماشین بعنی بریم توی ماشین
هیچی دیگه ما هم دست از پا درازتر برگشتیم
******************************************************************
مرسانا و داداش رادین در جشن شکوفه ها
دخترک در راه رفتن به فروشگاه
برگشت از فروشگاه با بستنی مورد علاقه دخترک
و بستنی خوشمزه ای که در راه پله خورده شد
نوش جانت
ماشاءالله یادتون نره هاااااااا