بدون عنوان
عید پارسال منو بابا و شما عسلویه بودیم و تنها--بابا نامدار و مادر جون عفت هم جم نبودند --بابا محمد گفت بیا و امسال عید رو بریم پیش بابا جون علی و مادر جون مهنوش و عموهای دخملی--منم کلی استقبال کردم . رفتیم و طبق معمول کلیییییی زحمت دادیم
چهارشنبه سوری رفتیم نزدیکای شاهزاده ابراهیم --هوا سرد بود و خیلی خوش گذشت --شما هم همش خواب بودی .موقع برگشتن بیدار شدی--بابا جون علی برات چادر آورده بود که اگه خیلی سرد باشه تو رو بذاریم توی چادر که سرما نخوری ولی اونقدر سرد نبود -با این وجود بابا جون حسابی دور نوه اش رو با پتو پیچوند که حسابی گرمت باشه و سرما نخوری
اینم دخملی زیر پتو
عکس های آتیش بازی خیلی واضح نیست به خاطر همین نذاشتم--انگار فلش دوربین خاموش بوده -
اینم روز عید و سفره و کیکی که بابا جون و مادر جون زحمت کشیدن برا مرسانا خریدن
اینم بابا محمد و عموهای مهربون ( عمو میلاد و عمو مهدی) ایشالا همیشه 3 تا برادری کنار هم و با هم باشید
13 فروردین هم رفتیم اطراف برازجون -هوا عالی بود و خیلیییییییی خوش گذشت--اون روز بیشتر خاله مریم عکس گرفت سر فرصت عکسای اون روز رو هم ازخاله میگیرم و میذارم .