مرسانامرسانا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

تنها بهانه زنده بودن ما مرسانا

بدون عنوان

1392/4/2 17:59
نویسنده : مامان سعیده
65 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خاله زنگ زد که احوالت رو بپرسه -داشتم باهاش صحبت میکردم تو هم داشتی پنگول میدیدی --زودی قطع کردم که بیام کنارت  که با این صحنه روبرو شدم

جعبه ی گز رو از روی کابینت کشیده بودی و آورده بودی پایین --چند تاش از توی جعبه در اومده بود سعی می کردی بذاری سر جاشون

یهو گفتی بذار بریزمشون مگه چی میشه

بعد هم آرد ها رو کشیدی به دست و پات

بعد هم سر و صورتت

الهی که دورت بگردم  هر کاری دلت می خواد کن  --همه جا رو به هم بریز  --کثیف کن  -- لباسات رو از کمدت بریز  بیرون --تمام کابینتا رو خالی کن --برگ های  گل طبیعی  بابایی  رو بچین   --دوغ و آب بریز  روی پارکت و میز تلویزیون  و ... فقط هیچ وقت مریض نشو که طاقت ندارم  -

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهدی
2 تیر 92 22:22
سعیده اب برسون به شاطر......محمد نون میخوای برو ته صف....ماشالا خونتون از نونوایی هیچی کم نداره
خاله سمی
5 تیر 92 17:49
فزشته باهوش خاله الهی من فدای شیرین کاریات بشم کنجکاومن....ایشالله تنت سالم باشه خاله وقتی مریض میشی غم به دل همه سر میزنه دوستت دارم بوسسسس


مرسی خاله مهربوووووووووووونم