بدون عنوان
عزیز دلم این چند روز که مریضی هر کاری میکنم که سرت گرم بشه و اذیت نشی
تو رو روی تشک یا پتوت یا چادر نماز خودم میذارم و توی خونه میکشم --از این سر خونه به اون سر --همین جوری هم که میکشم میگم بییییییییییییییی --دورت بگردم که تو هم ذوق می کنی و میخندی
تا اینکه دیروز اومدی گفتی مامان بیییییییییس بییییییییییس - گفتم چی می خوای دردت به جونم؟ همش می گفتی بیییییییییییس --گفتم خدای من دخترکم چی میخواد --بعد بهت گفتم برو بیییییییییس رو بیار --بعد رفتی گوشه روفرشی رو کشیدی گفتی بییییییییییییس تا نگو میگی بیا منو با روفرشی توی خونه بچرخون
منم با جوووووووووووووون و دل روفرشی رو جمع کردم و باهات بازی کردم
نفسم حاضرم جونم رو ببخشم تا فقط برای یه ثانیه لبخند روی لبات نقش ببنده--ایشالا همیشه بخندی عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی