بدون عنوان
مرسانای عزیزم 9 ماهه بودی که یه روز عصر بابا محمد عزیز از سر کار برگشت خونه و گفت داریم پس فردا میریم مشهد و ما رو حسابی سوپرایز کرد --خلاصهرفتیم مشهد پابوس اقا امام رضا ---خیلی خوش گذشت
چند تا از عکس از سفر
مرسانا توی هواپیما--مامان قربون کمربندت بشه
عکس ها در ادامه مطلب
یه روز هم رفتیم باغ وحش وکیل آباد و طرقبه و شاندیز --ناهارمون رو هم رفتیم حسین شیشلیکی که خیلی چسبید و البته به روز به یادموندنی برای من و بابایی شد به دلایلی..
از شاندیز که برگشتیم یه سر طرقبه هم رفتیم و بابایی برای مامان حسابی آلوچه و لواشک گرفت
این هم پشت بوم هتلمون که روبروی حرم بود و هنر عکاسی بابایی
یه روز رفتیم الماس شرق --یه عکاسی بود که با لباس محلی و سنتی عکس می گرفت که ما هم دخملی رو بردیم و ازش عکس گرفتیم --مامان فدات بشههههههههه قشنگم
مرسانا جونم چون اولین سفر هواییت بود دوست داشتم با خلبان عکس داشته باشی ولی تو حسابی غریبی و گریه کردی--خلبان و کمک خلبان هم کلییییییییییی قربون صدقه دخترم رفتن ولی مرسانا آروم نمیشد --
اینم مرسانا توی کابین خلبان حسینی-
خیلی سفر خوبی بود --مرسی بابای مهربوووووووووووووون